ال آی ال آی ، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 2 روز سن داره
ائلمانائلمان، تا این لحظه: 5 سال و 5 ماه سن داره
الناالنا، تا این لحظه: 5 سال و 5 ماه سن داره

@برای دخترم ال آ ی جوووونم :-) :-)

تولد دوسالگی فرشته نازم ....

همیشه بهار  یه حس خاصی دارم ... دلم می گیره ..بغضم میگیره ...اصلا گویا تحمل تحول به این بزرگی رو ندارم ... امسال هم با همه دلگیریهاش  شروع شد ... اما شیرین زبونیهای عسل مامان  باعث شده که بیشتر  برای خندیدن و شاد بودن  بهانه داشته باشم .. سال تحویل رو برای اولین بار  در خونه بابابزرگ (جلفا) بودیم . وحسن بزرگتر اینکار این بود که بابایی هم باما بود و شیفت کاریش نبود . روز دوم فرودین رفتیم پارس آباد و خونه اون یکی بابا بزرگ ... مهم اینه که به تو بیشتر خوش میگذشت . تو حیاط با بچه ها بازی می کردی و شاد بودی ...چون شما اصلا ماشین سواری و مسافرت رو دوست نداری . از 5 فروردین برگشتیم اردبیل و هرکسی رفت  ادار...
1 خرداد 1391

شماره معکوس تا تولد ال آی جونم .....

عسل مامان سلام . این واژه رو که برات استفاده می کنم چون واقعاً عسل شدی . اینقدر شیرین زبون شدی  که هرچی بوست کنم سیر نمیشم . اول از همه  سال نو رو به دختر نازم و دوستان  دنیای مجازیم تبریک میگم و امیدوارم سال خوب و خوش و مهمتر از همه همرا ه با  سلامتی و در کنار خانواده داشته باشین . ال آی نازم کمتر از یک هفته به  تولد دوسالگیت مونده و تصمیم دارم که برم خونه مامان بزرگ  و برات یه تولد مفصل بگیرم تا بهت خوش بگذره . برای عید رفتیم خونه بابا بزرگ ها (هم جلفا و هم پارس آباد) تو هردو شهر کلی بهت خوش گذشت . با بچه ها بخصوص مهدی و مهشید و مهنا و محمد ازی کردی! با عمو میسا هم کلی توپ بازی کردی و کلا بهت خوش گ...
5 فروردين 1391

سفر به مشهد مقدس...

سلام به دختر گلم و دوستای مهربونمون. با تاخیری  نسبتاً طولانی اومدیم . البته تا باشه از این غیبتها باشه . پنجشنبه 19 آبان   بعد از اداره مامان رفتیم تبریز . دو شب اونجا بودیم .و شنبه  صبح راه افتادیم به طرف ایستگاه راه آهن تبریز . البته ماشین خودمون رو هم گذاشتیم تو حیاط  عمه حکیمه  مامان طاها به قول شما (دادا) ساعت 10/45 دقیقه سوار قطار شدیم . اما موقع سوار شدن  متوجه شدیم که که بابایی از ما جدا افتاده و تویک واگن و کوپه دیگه است . بنابراین دوساعتی رو تو رستوران  قطار نشستیم ، تا رئیس قطار  یه جای مناسب برامون پیدا کرد . اما تو رستوران هم بد نبود . شما با همه پرسنل رستوران گرم گ...
16 آذر 1390

چند تا عکس از ال آی ...

    این شال دختر عمو مهشیده که پسر عمو مهدی سرت کرده . ( چقدر هم باسلیقه) اینجاهم (جلفا ) سوار اسب 100 تومنی شدی .  سه چهار بار سوار شدی اما بازم عصبانی بودی و آخر سرم وقتی از اونجا رفتیم ، کلی گریه کردی !!!!! ...
30 آبان 1390