ال آی ال آی ، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 3 روز سن داره
ائلمانائلمان، تا این لحظه: 5 سال و 5 ماه و 1 روز سن داره
الناالنا، تا این لحظه: 5 سال و 5 ماه و 1 روز سن داره

@برای دخترم ال آ ی جوووونم :-) :-)

پرخاشگری ال آی !

1391/6/9 10:18
نویسنده : مامان ال آی
507 بازدید
اشتراک گذاری

دیشب چمدانی رو که بعد عید فطر بسته بودم  تا بریم پیش آبا و حاجی بابا رو باز کردم و وسایلمون رو سر جاش گذاشتم ...

چون دیگه نتونستیم بریم ...

بعد از تعطیلات عید فطر  تصمیم گرفتیم بریم هادیشهر ..

اما به خاطر نمایشگاه کتاب با مرخصیم موافقت نکردن .. به خاطر همین گفتیم بعد از اتمام نمایشگاه کتاب میریم .. با خیالی آسوده و عاری از هرگونه استرس و اضطراب .

اما درست دو ساعت مانده به افتتاحیه نمایشگاه .. دایی توحید زنگ زد و گفتش که حاله خاله خوب نیست .

سریع از مدیر کل مرخصی گرفتم و بابایی هم تعویض شیفت کردو راهی پارس آباد شدیم ..

چه قدر  مسیر طولانی بود و تموم نشدنی .

ساعتها در جاده بودیم و با لاخره رسیدیم ..

اول رفتیم خاله ندا رو بر داشتیم و شماها رو گذاشتیم خونه خاله عالیه پیش جواد و کوثر ..

وتو فرشته نازنینم از همه جا بی خبر اونروز خیلی بهت خوش گذشته بود..

بله دوم شهریور ماه بود که تنها خاله ام که دوست داشتنی ترین و مهربانترین خاله بود ..به رحمت خدا رفت . خدایش بیامرزد .

روز قبلش که خاله در بیمارستان بستری بودند . با هاشون تماس گرفتم و صحبت کردم ..وقتی صدای بیحالش را شنیدم .. حس عجیبی به سراغم آمد و ای کاش  کیلو مترها ازشون دور نبودم و می تونستم برم و ببینمش . بعد این حادثه هی به خودم میگم .. به خدا باید قدر کو چکترین لحظات را هم بدونیم  و دل همدیگر رو نشکنیم .. به خداوندی خدا .. فرصتها خیلی زودتر از آنچه ماها فک می کنیم از دستمون میرن .

 

 

واما اندر احوالات دختر نازنینم ال ای جون :

خدا رو شکر دیگه مشکلی برای مهد رفتنت نداری و کلی از این بابت راحت شدیم .چون اوایل واقعا خیلی اذیت میکردی و نمی رفتی.

اما چند روزه که خیلی گریه می کنی  و همش بهونه گیری می کنی و بسیار بسیار پرخاشگر شدی ..

واقعا به حدی اذیت می کنی که مستاصل موندم و فقط از خدا صبر میخوام ..

دیشب تا از کنارت تکون میخوردم گریه می کردی . نه میذاشتی کاری بکنم و نه خودت حوصله بازی داشتی . تا شامت رو درست کنم  کلی گریه کردی .. ظرفا رو هم مجبور شدم  صبح زود بیدارشم و بشورم ..( چون کم بود دیگه تو ماشین نذاشته بودم ) وحتما میگی پس بابایی نقشش چی بود ...آره درست حدس زدی .. ایشون شیفت شب بودن .. طبق معمول .

خودم که به خاطر این اتفاق ناگوار نه روحیه درست حسابی دارم و نه اعصاب راحت ..

تو هم که قربونش برم  کارت شده گریه و عصبانیت ..mahsae-ali.blogfa.com

سعی میکنم بی تفاوت باشم (البته به ظاهر ) اما درونم غوغایی به پاست ..

ای شیطون فک کنم فهمیدی ظاهر سازی می کنم ..

به هرحال امیدوارم این روزای بحرانیت هم سپری بشه و همون دختر آروم - که همش خودش رو مشغول میکنه- بشی .

راستی از نمایشگاه کتاب کلی واست کتاب گرفتم ...

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

مامان اسرا واسما
9 شهریور 91 15:03
کاش آن شب را نمی آمد سحر کاش گم در راه پیک بد خبر ای عجب کان شب سحر اما به ما تیره روزی آمد و شام دگر دیده پر خون از غم هجران و او با لب خندان چه آسان بر سفر ای دریغ از مهربانی های او دست پر مهر آن کلام پرشکر غصه ها پنهان به دل بودش ولی شاد و خرم چهره اش بر رهگذر در ارزان زان ما بود ای دریغ این واقعه برای هممون خیلی درد ناک بود ... گنج پنهان شد به خاک و بی ثمر
مامان اسراواسما
9 شهریور 91 23:20
نمیدونم عزیزم شاید این دوسه روز که تو جمع بود بیشتر بهش خوش گذشته برا همین بی قراری میکنه


آهاندددددددددددددددد
مامان گیسوجون
17 شهریور 91 17:26
دوست گلم می شه زحمت بکشید به گیسو جون من رای بدید ممنون می شم

لینک مسابقه

http://koodakeman91.niniweblog.com/post347.php


چشم گلم.........حتماً
سپیده
18 شهریور 91 21:10
سلام. با تشکر از رای شما www.koodakeman91.niniweblog.com
شقایق
19 شهریور 91 11:14
سلام ال ای جونم خوبی عزیزم؟
ناناسم چرا گریه می کنی؟
خیلی دلم برات تنگ شده
دوست دارمممممممممممممممممم


گلم دیگه حالم خوب شده گریه نمیکنم ...
مامان اسرا و اسما
21 شهریور 91 10:34
مامان گیسوجون
24 شهریور 91 18:55
از رایت ممنونم عزیزمممممممم راستی نگفتی تو فیس بوک منو پیدا کردی یا نه به چه اسمی هستی ؟
زهرا
26 شهریور 91 10:35
سلام خانومي
واي چه دخمل زيبايي عزيزم برام ببوسش
وبتون خيليييييييييييييييييييييي زيباست و خيلي قشنگ مينويسي
به ماهم سر بزنيد خوشحال ميشيم


مرسی .. نظر لطفتونه دوست گلم
دایی علی
27 شهریور 91 12:43
سلام خوبید من دلم میخواد با شما تبادل لینک کنم اگه مایل هستی وبلاگ سیندرلای منو با نامه پریچهر گلها بلینکید و به وبلاگ ما بیاید وبا کامنت به من بگید تا منم بلینکمتون ممونوم بای ...........@@@ ............@@@@@@@@@ ...............@@@@@@@@@ ....................................@@ ....................@@ ....................@@@ ....................@@@ ....................@@@ ....................@@@ ....................@@@ ......................@@ @@@...............................@@@ @@@................................@@@ @@@@@@@@@@@@@@@ ...@@@@@@@@@@@@@@ ..................@@...@@ ..................@@...@@ ......................@@ ......................@@ ............................ ...............@@@@ .............@@.......@ ................@@@@@@ ............................@@ ............................@@ ............................@@ ............................@@ ............................@@ ............................@@ ............................@@ بدو بیا
مامان صفا
4 مهر 91 17:21
سلام ال آی عزیزم خوبی نبینم غصه بخوری ها مراقب دل مامان مهربونت باش فرشته من از راه دور شاید کمی هم نزدیک میبوسمت مامان ال آی جان برای فوت خاله متاسفم و تسلیت میگم.. انشالله از این به بعد روزهای شاد و خوشی داشته باشین...