پایان ماه رمضان !!
امروز آخرین روزماه مبارک رمضانه ....
یه ربع پیش TV عید فطر اعلام کرد...اما من دیگه خسته شدم .. ازبس همه روزهای خوبمون رو در تنهایی سپری می کنیم ..
شرایط شغلی بابایی دیگه واقعاً خسته م کرده ...هر کاری می کنم نمی تونم باهاش کنار بیام ....
مثلا امشب شب عیده و فردا هم خود عید .. اما من و شما باید همش تو خونه حبس باشیم ..
من از خونه موندن ابایی ندارم .. اما از اینکه بابایی پیشمون نیست اعصابم خورد میشه .
بابایی عصر امروز رفته و فردا شب بر میگرده ...
چه فایده که بهترین لحظات زندگیمون رو با شمردن تعقیب عقربه ها و ثانیه های ساعت طی می کنیم که کی ساعت به اون لحظه ای برسه که ما میخواییم .
نازنیم ...امروز عصر خوابیده بودی ! وقتی بیدارشدی و بابایی رو تو خونه ندیدی !!گریه کردی و بهونه گیری ..
به همین دلیل با اینکه کمتر از یک ساعت به افطار مونده بود با هم رفتیم بیرون و برگشتیم ...
هر وقت اینجوری دلم پر میشه ... می ترسم که نکنه ناشکری به حساب بیاد و زود خودم رو جمع وجور میکنم که مهم سلامتی مونه ... مگه نه دخمل گلم !!!
به هر حال این روز رو به شما دختر گلم و همه دوستای نازنینم تبریک میگم .