واکسن 18 ماهگی....
باهوشم ،خوشگلم ، ناناسم وکلاً هرچی که خوب باشه تو اونی .
سلام جیگرکم!
مامانی بعد از ماهها استرس و اضطراب دیروز واکسن 18 ماهگیت رو زدیم .
خیلی مضطرب بودم .صبح زود بیدار شدم وکارت بهداشت و لباسات رو اماده گذاشتم .تا بابایی تو رو پیشم بیاره .(منظورم اداره هستش)
ساعت 11 بود که از اداره مرخصی ساعتی گرفتم و سه تایی رفتیم به طرف بهداشت تا واکسنت رو بزنن.
اونجا همین که دیدی بچه ها رو وزن م کنند و دو ره سر می گیرن ، دختر باهوشم تا آخرش خوند و بهم اصرار می کرد ، بریم بریم / ددر دردر .
واز بغلم جدا نمیشدی .
بالاخره نوبت ماهم شد ، خانم جاویدان طبق معمول از رشد مطلوبت راضی بود . قدت: 84 وزنت: هم 11/600 بود .
با سلام و صلوات دست و پات رو گرفتم و آمپولات رو زدند.
برگشتیم خونه و دیگه اداره نرفتم و پیشت موندم .
تا شب منتظر بودم که حالت بد بشه .و خدا رو شکر خیلی حالت خوب بود . اما شبش تبت شروع شد و پات هم ورم کرد و لنگان لنگان را ه می رفتی اما با این حال همش در خواست نانای میکردی .
همون شب آبا و آقا جون هم زنگ زدن وحالت رو پرسیدن .
تاصبح همش مواظبت بودم و دوبار بهت استامینیفون دادم .
الان هم پیش ندا جون هستی . چندبار از اداره بهتون زنگ زدم . حالت خوب بوده .
بازم از خدای مهربون تشکر میکنم که تو حالت بد نشد و الا دیگه من روم نمیشه از اداره مرخصی بگیرم .
از ندا جون هم ممنونم .
راستی مامان پریروز هیشکی نبود که تو رو پیشش بذاریم . بنابرای با خودم اورده بودمت اداره .
آه همه اتاقم رو زیررو کردی / وبا همه همکارام هم دوست شدی .
یه چیز دیگه مامان به دایی روح اله میگی====اولو اله
دیروز واسه خودت چتر گرفتی و الان ندا بهم زنگ زد که مچاله شده ش رو تحویل بگیر . عاشق اتو کردنم هستی. وقتی یه جایی کثیف میشه یا از دستت چیزی بریزه زود با دستمال تمیزش می کنی . مثل همه بچه ها آب بازی رو هم خیلی دوس داری بوس دستس هم یادگرفتی و موقع خداحافظی میگی بای بای و بوس میکنی اینجوری == وقتی یه نی نی رو میبینی که کاربد میکنه بهش میگی نه نه ایجوری ==
چیزای تازه ایکه یاد گرفتی بگی : ماشین /آب بازی /عمو (عامو)/عمه البته عمه رو با لهجه ی ترکی میگی .
قربونت بره ماما جون . این شکلک پایینی شرح حال من وشماست به هنگام تعویض مای بی بیتون.