چیه ؟چیه؟
چیه !چیه!
سلام دختر گلم. بعداز چند روز غیبت اومدم که از شیطونیات بگم .
عسلم اینقدر ناز میگی چیه؟ چیه؟ سرت رو هم چند دور حین گفتن چیه ؟ می چر خونی . نه گفتنت هم خیلی شیرینه .وقتی پیش منی وبابا یی میخواد بغلت کنه محکم وکوبنده نهههههههههههههههه تحویلش میدی .
وقتی لباسای دردر میبینی تند تند میای پیش ما تالباست رو بپوشونیم و خوشحال وسرحال هی میگی در در در ....
یک هفته است که میخوای سر پا وایسی وبرای راه رفتن در تلاشی !)الان دقیقاً ا سال و دو ماه و ١٢ روز و ١ ساعت و ٢٠ دقیقه هستی .
یه تاز وارد هم که میاد خونمون (غیر از من وبابا جون ) زود سر پا می ایستدی وهنر نمایی میکنی .
راستی مامان با دستمال میز رو هم تمیز می کنی وحسابی گرد گیری هم می کنی . کتاب هم میخونی وهی دب دب بدی بدی میکنی.!
نفس مامان یادته قبلاً گفته بودم از یه پیام بازرگانی می ترسیدی ، یه مدت اون پیام رو پخش نمی کردن ، اما حالا دوباره پخشش می کنن .وتو با ارم پیام یه جوری میشی وچشمات رو به تلویزیون می دوزی اما دیگه وحشت نمی کنی . البته پیام رو هم اصلاح کردن ودیگه ببر دهنش رو به حالت وحشتناک باز نمیکنه ! شاید تو کشور اونا هم بچه هایی مثل شما ترسیده بودن! واصلاحش کردن!
برنامه های مورد علاقه ال آی جون ( تمام پیلم بازرگانیها به تمام زبانهای زنده ی دنیا - برنامه جمعه به جمعه که قبلاً فتیله جمعه ها تعطیله بود - برنامه های کودکان تمامی استانها رو می بینی .البته تا وقتی که بز ن و بکوب تو برنامه باشه ووقتی خانم مجری حرف میزنه تو ناراحت میشی واعتراض می کنی ودس دس میکنی ( یعنی اینکه نانای میخوای ). البته چشمات رو به من میدوزی .
آی من قربون اون هوشت برم .آخه کنترل تلویزیون رو میدی به ما و خودت به تلویزیون اشاره کرده ودس دس می کنی .اینم یعنی اینکه موسیقی ونانای میخوای.
نازنینم توی اون هفته مریض هم شدی بودی .تبت خیلی بالا بود . بدنت دو نه های قرمز زده بود خوشبختانه کمتر از یک هفته طول کشید وخوب شدی .
ولی شبها خیلی اذیت میکردی! از بس ازدکتر می ترسی که از لحظه ورود به اتاق معاینه گریه می کنی تا از مطب بریم بیرون . بطوریکه تو تلویزیون هم کسی رو با لباس دکتر می بینی قیافت در هم میره وصدات در میاد .
عسلم دیروز پیش دایی بودی .11/25 دقیقه بود که بهم زنگ زد وگفت که شما با عرض معذرت خرابکاری کردی وباید پوشکت عوض بشه ، بنابراین بدو بدو تاکسی گرفتم ورفتم خونه یک ربع بعد خونه بودم .پوشکت رو عوض کرد م وبهت شیر هم دادم نزدیکای ساعت 12 بود که میخواستم برگردم اداره اما تو آویزان وگریان بودی .بنابراین دایی بیچاره لباس پوشید وبا هم بیرون رفتیم ووقتی بیرون سرت گرم شد من جیم شدم .
برا امروز کافیه ... باشه .
دختر نازم می بوسمت .