ال آی ال آی ، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 20 روز سن داره
ائلمانائلمان، تا این لحظه: 5 سال و 5 ماه و 18 روز سن داره
الناالنا، تا این لحظه: 5 سال و 5 ماه و 18 روز سن داره

@برای دخترم ال آ ی جوووونم :-) :-)

چیه ؟چیه؟

1390/4/1 11:42
نویسنده : مامان ال آی
728 بازدید
اشتراک گذاری

چیه !چیه!

سلام دختر گلم. بعداز چند روز غیبت اومدم که از شیطونیات بگم .

عسلم اینقدر ناز میگی چیه؟ چیه؟ سرت رو هم چند دور حین گفتن چیه ؟ می چر خونی . نه گفتنت هم خیلی شیرینه .وقتی پیش منی وبابا یی میخواد بغلت کنه  محکم وکوبنده نهههههههههههههههه تحویلش میدی .

وقتی لباسای دردر میبینی تند تند  میای پیش ما تالباست رو بپوشونیم و خوشحال وسرحال هی میگی در در در ....

یک هفته است که میخوای سر پا وایسی وبرای راه رفتن در تلاشی !)الان دقیقاً ا سال و دو ماه و ١٢ روز و ١ ساعت و ٢٠ دقیقه هستی .

یه تاز وارد هم که میاد خونمون (غیر از من وبابا جون ) زود سر پا  می ایستدی وهنر  نمایی میکنی .

راستی مامان با دستمال  میز رو هم تمیز می کنی  وحسابی گرد گیری  هم می کنی . کتاب هم میخونی وهی دب دب بدی بدی میکنی.!

 

 

نفس مامان یادته قبلاً گفته بودم از یه پیام بازرگانی می ترسیدی ، یه مدت اون پیام رو پخش نمی کردن ، اما حالا دوباره پخشش می کنن .وتو با ارم پیام  یه جوری میشی وچشمات رو به تلویزیون می دوزی اما  دیگه  وحشت نمی کنی . البته پیام رو هم اصلاح کردن ودیگه ببر دهنش رو به حالت وحشتناک باز نمیکنه ! شاید تو کشور اونا هم بچه هایی مثل شما ترسیده بودن! واصلاحش کردن!

برنامه های مورد علاقه ال آی جون ( تمام  پیلم بازرگانیها به تمام زبانهای زنده ی دنیا - برنامه جمعه به جمعه که قبلاً فتیله جمعه ها تعطیله بود - برنامه های کودکان تمامی استانها رو می بینی .البته  تا وقتی که  بز ن و بکوب تو برنامه باشه ووقتی خانم مجری حرف میزنه تو ناراحت میشی واعتراض می کنی ودس دس میکنی ( یعنی اینکه نانای میخوای ). البته چشمات رو به من میدوزی .

آی من قربون اون هوشت برم .آخه کنترل تلویزیون رو میدی  به ما و خودت به تلویزیون اشاره کرده ودس دس می کنی .اینم یعنی اینکه موسیقی ونانای میخوای.

نازنینم توی اون هفته مریض هم شدی بودی .تبت خیلی بالا بود . بدنت دو نه های قرمز زده بود خوشبختانه  کمتر از یک هفته طول  کشید وخوب شدی .

ولی شبها خیلی اذیت میکردی! از بس ازدکتر می ترسی که از لحظه ورود به اتاق معاینه گریه می کنی تا از مطب بریم بیرون . بطوریکه تو تلویزیون هم کسی رو با لباس دکتر می بینی  قیافت در هم میره وصدات در میاد .

عسلم دیروز پیش دایی بودی .11/25 دقیقه بود که بهم زنگ زد وگفت که شما با عرض معذرت خرابکاری کردی وباید  پوشکت عوض بشه  ، بنابراین بدو بدو تاکسی گرفتم ورفتم خونه یک ربع بعد خونه بودم .پوشکت رو عوض کرد م وبهت شیر هم دادم نزدیکای ساعت 12 بود که میخواستم برگردم اداره اما تو آویزان وگریان بودی .بنابراین دایی بیچاره لباس پوشید وبا هم بیرون رفتیم  ووقتی بیرون سرت گرم شد من جیم شدم .

 

برا امروز کافیه ... باشه .

دختر نازم می بوسمت .

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

shahab
22 خرداد 90 10:41
سلام
جالبه برام از کدوم آگهی بازرگانی می ترسید؟؟؟؟


اگه به پست احساس ترس در ال آی مراجعه کنین می بینین.
آبجی فهیمه
22 خرداد 90 18:52
shahab
24 خرداد 90 1:39
سلام مرسی فقط من پیدا نکردم اون مطلب رو
اسرا
25 خرداد 90 8:45
ال ای کوچولو خیلی دوست دارم وبهت میگم از هیچی نترس وشجاع باش


مرسی اسرای ناز و مهربون
مامان فرشته
26 خرداد 90 3:25
سلام پروین نازنینم ای جونم خاله قربونش بره که داره سعی می کنه راه بره بوسسسسس
سيدمهدي
26 خرداد 90 6:00
سلام. ضمن عرض تبريك به مناسبت روز پدر .پاشو بيا آپم وااااااااا
خاله عالمه
26 خرداد 90 7:49
ال ای جونم امروز روزباباهاست از طرف ما این روز رو به بابای مهربونت تبریک بگو
مامان شیدا
27 خرداد 90 0:05
سلام پروین جونم خوبی؟
ای بی معرفت کجایی دیگه به ما سر نمیزنی
ال آی جونمو ببوس


نه شیدا جون این حرفو نزن!؟
مونا(مامان النا)
28 خرداد 90 15:27
سلام عزیزم ممنونم از لطفت النا هم دقیقا" مثل ال آی جونه از وقتی وارد مطب میشه اشک میریزه تا بیایم بیرون بعضی وقتا دکتر میگه دفعه ی دیگه بیهوشت میکنم بعدش معاینه ات میکنم!!! ال آی رو از طرف من ببوس
مامان پانی
28 خرداد 90 16:34
سلام.خوبی؟به ما سر نمیزنی؟ چرا پست جدید نمیذاری؟