ال آی ال آی ، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 9 روز سن داره
ائلمانائلمان، تا این لحظه: 5 سال و 5 ماه و 7 روز سن داره
الناالنا، تا این لحظه: 5 سال و 5 ماه و 7 روز سن داره

@برای دخترم ال آ ی جوووونم :-) :-)

مامان غمگین !

1390/4/5 13:00
نویسنده : مامان ال آی
600 بازدید
اشتراک گذاری

سلام بر دختر ناز م!

سنگ صبور مامان ، اومدم از دلتنگیام بگم niniweblog.com.با اینکه همه تو خانواده ی مامان خوشحالن ، اما یه دلتنگی عجیبی به سراغم اومده . همش دوست دارم گریه کنم ولی اینکارو نمی کنم. بغض عجیبی دارم.niniweblog.com

دوست دارم یه کس که من رو می فهمه ودرک می کنه باهاش صحبت کنم .niniweblog.comniniweblog.comniniweblog.com

البته دیروز یه عالمه با خاله سحر- دوست جون مامان-صحبت کردم (چت) ویه ذره آروم شده بودم  اما از صبح امروز  اینقدر  دلم گرفته که  منجر به سردرد هم شده .

الان که اینجام ودارم برات می نویسم  شما در نهایت شادمانی وخوشحالی پیش خاله ها ودختر خاله هات هستی .niniweblog.com

آخه قضیه اینه که خاله عالمه وخاله فریده با المیرا ورضا وجواد وکوثر  و...چندتای دیگه تو خونه مجردی دایی روح اله هستن وماهم  برای ناهار وشام می ریم پیش اونا.

البته فرصتی هم پیش آمده که بابایی مرتب سر کارش بره ونگهداری از شما بر عهده ی این میهمانان بسیار عزیزمان هست .

خیلی با اسرا واسما گرم شدی وهی میگی "اس یا " وبا همشون حسابی بازی وشادی می کنی .خوشحالی از تو چشمات میباره . الهی فدات بشم که از بس تنها تو آپارتمان موندی  ، وقتی هم چند نفر رو می بینی  همه مولکولهای بدنت به وجد میان .niniweblog.com

راستی خاله عالیه وعمو ناصر را هم بدرقشون کردیم وبه مکه مکرمه مشرف شدن .

تو فرودگاه شما وپسر دایی رادین که ٤٥ روز از شما کوچکتره یه بوس بازی راه انداخته بودین  هرکی می دید فکر می کرد یکی از شما مسافر هستید.niniweblog.com

با همه این اتفاقاتی خوبی که برامون افتاده اما من  همچنان نمی تونم خوشحال باشم  ولی با شلیک خنده های شما به خودم میام وبه خودم نهیب می زنم  ومیگم  حیف ال ای نیست  که مامانش افسرده باشه .

مامان فدات بشه ، niniweblog.comببخش ناراحتت کردم .اینا رو میگم که بدونی زندگی همش خوشحالی نیست یه وقت یه آدمای ناجوری به زندگیت وخانواده ت  وصل می شن  که باعث حالگیریت میشن.

قربونت برم /خیلی خیلی دوست دارم . niniweblog.com

 

 

 niniweblog.com

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (20)

مامان فرشته
6 تیر 90 2:20
سلام عزیز دلم خوبی ؟
امیدوارم هر مشکلی که هست زودتر حل بشه تا ما دوست جونمونو غمزده و افسرده نبینیم
قربون این عزیز خاله برم با این شیرین کاریاش
بوسسسسسسسسس


مرسی عزیز دلم
سحر
6 تیر 90 11:14
سلام مامان ال آي
عزيزم زندگي پر از نشيب و فرازه يه خط سير صاف و بي سنگلاخ وجود نداره ! افسرده نشو ضمن اين كه افسردگي سرماخوردگي روانيه و انسان زود زود دچارش مي شه و نگران نشو فقط مواظب باش عميق نشي همين هزار تا

محمد و مهنا
9 تیر 90 14:05
سلام زن دایی جون. خوبین؟

اگه میشه عکسهای ما رو هم بزار با ال آی جون لطفا"

ال آی کوچولو راه میره؟:

سلام عزیزم عکستونو ندارم اومدنی حتما میگیرم بعد تو یه پست میذارم
مهدی و مهشید
9 تیر 90 14:08
سلام زن عمو جون.
حال ال آی کوچولو خوبه؟
عکس ما رو هم اگه داری بزار.



سلام عزیزم عکستونو ندارم اومدنی حتما میگیرم بعد تو یه پست میذارم.
ناشناس 15
9 تیر 90 14:13
ممكن است كه وقتی كه راه سخت است یاد – روزهای خوش قدیم – بیفتی. اما در این زندگی برگشت به عقب ممكن نیست. نوزاد وقتی كه زندگی برایش سخت می‌شود نمی‌تواند برگردد در شكم مادرش. جوجه نمی‌تواند به تخمش برگردد و پروانه دیگر كرم ابریشم نمی‌شود. همه باید جلو بروند، همواره به جلو.
مامان ال آی
11 تیر 90 0:38
چرا عزیزم به خاطر چی ناراحتی؟


از بس بهمون سر نمی زنی.
مامان آنیسا
11 تیر 90 1:02
سلام دوست عزیزم
امیدوارم همیشه دلت شاد باشه ودیگه از غم غصه حرف نزنی
بخند تا دنیا بهت بخنده


مرسی .به به مامان انیسا جون .ستاره سهیل شدین خانوم.
مامان پانی
11 تیر 90 14:34
سلام گلم.غصه نخور.واقعا حیف دختر به این نازیه که امامنش افسرده باشه


مرسی دوست عزیز. چشم.
مامان فرشته
12 تیر 90 21:47
عزیز دلم بهتر شدی ؟


خوبم .عزیزم .ایشالا با خبرهای خوب بر می گردم.





بابك
13 تیر 90 11:49
سلام ممنون از اينكه سر زدين و ممنون از اينكه برايم سايت فيلم سرخ رو فرستاديد. سايت رو نگاه كردم ولي ادرس و اطلاعات دقيقي از نحوه ي ارسال اثار و كم و كيف كار نديدم. مي شه بيشتر توضيح بديد. ممنون راستي اگر وقت داشتين به وبلاگ پسر 7 ماهه ي من هم سري بزنيد. البته تازه درستش كردم اعتراف مي كنم به تقليد از كار زيباي شما. ولي گذاشتم وقتي رفتم شهرستان مامانش كاملش كنه. به هر حال سليقه هاي اون بهتره و همچنين در مورد تاريخ هايي كه شيطنت هايي داشته ذهنيت اماده تري داره. ادرس وبلاگش توي پيوندهام هستش با نام سپهر ممنون. خدا نگهدار
بابك
13 تیر 90 11:59
با سلام من نمي دونستم شما به سپهر هم سر زدين به خاطر همين تقاضا كردم كه بهش سر بزنين. ممنون به هر حال اره اين عكس سپهره كه گذاشتم خداييش با نمكه و خيلي دلم براش تنگ شده بيست روزي مي شه كه نديدمش. دلم براش يه ذره شده. رفتم شهرستان مامانش عكسهاي بيشتري رو مي ذاره و مي بينيد. من شما رو لينك سپهر گذاشتم خوشحال مي شم شما هم سپهر رو لينك ال اي عزيز كنيد. ممنون
آیدا
14 تیر 90 8:20
سلام
عزیزم دلت همیشه بی غصه باد
چرا ناراحت؟چرا دلگیر؟دنیا چند روزی بیش نیست سعی کن شاد باشی

روی ماه ال آی را ببوس

ایدای عزیز وبهترین دوستم .مرسی .باشه سعی می کنم.
مامان صفا
14 تیر 90 17:08
سلام مامن ال ای جون
خوبی
چرا دیگه پست نمیذاری
با وجود دخمل به این نازنینی اونم تو سنی که حسابی شیرین زبونی می کنه شما غم به دلت راه میدی
عزیزم سعی کن با خوندن کتابهای شعر رفتن به بیرون.. تنوع ایجاد کنی تا این دلتنگی ازت دور بشه
این حالت ها برا همه پیش میاد در یه موقعیت خاص شاید ما عادت کردیم همیشه به اون بخشی از زندگی مون که نیست و یا کمبودی توش هست فکر کنیم و نعمتهایی که دور و برمون زود فراموش میکنیم؛ خودم میگم گه گاه مثل شما می شم اما فوری به خودم تمرین می دم تا ازفکر و خیال های غمگینانه بیرون بیام.. چند وقت به وبت که سر میزنم و پست جدید نمی بینم دلم میگیره .. ببین من تو یه شهر غریب چطوری ...!
عزیزم عیدای شعبان مبارکت باشه
این نیز بگذرد.....
عکسای جدید از ال ای جون بذار..

دوست عزیزم .مرسی که بهمون سر زدی . عید شما هم مبارک .
مامان شیدا
14 تیر 90 23:02
سلام پروین جونم خدا بد نده چی شده که دوست عزیز من اینقدر ناراحته...باور کن منم ناراحت شدم


شیدا . نازم کجایی .نیستی خانومی ؟
پارسا جونم خوبه .
بابك
15 تیر 90 8:35
سلام
ممنون از اطلاعات دقيقتون.
در مورد فيلم سازي و مطالعه كه فرموده بوديد. اگر به پروفايل من نيم نگاهي بياندازيد گوياي همه چيز هستش. ولي عمده ي كار من كارگرداني تئاتر و بعدش بازيگري تئاتر هستش. توي يكي دو تا كار سينمايي كه داشتم از جمله فيلم سينمايي كتوني سفيد اگر دوست داشتيد بينيد. از دنياي سينما خوشم نيومد و احساس كردم خيلي سرده در صورتي كه تئاتر گرمه و نفس ها صداي همو مي شنوند. البته بايد اعتراف كنم كه شما تا حدودي خوب متوجه شديد توي اين دو سه سال اخير كه به كار تدريس روي آوردم (به خاطر امرار معاش بيشتر) مجبور شدم دورادور و به قول گفته ي شما به مطالعه بسنده كنم. ولي به زودي كار جديد منو البته در تئاتر خواهيد ديد. استارت زدم بهتون اطلاع مي دم تا اگر جشنواره اي بود بيائم و در خدمتتون باشيم. ال اي عزيز را سلام برسانيد.
بابك

منتظر کارهای هنریتون هستم .
بابك
15 تیر 90 8:43
سلام باباي ال اي عزيز را برسونيد. شرايط شغلي و امرار معاش ايجاب مي كنه از خانواده دور باشم. البته خدا بخواد ديگه اخراشه.
shahab
15 تیر 90 12:13
سلام زودی خوب میشین ایشالا
شقایق
15 تیر 90 15:45
سلام عمه جون ناراحت نباش ان شاالله زود زود خوب میشی اخه کی میتونه کنار ال ای جون شیطون ناراحت باشه


مرسی شقایق جون.
مامان آنیسا
15 تیر 90 21:57
سلام به دوست خوبم وال آی نازم
دل من وآنیسا براتون تنگ شده بود از راه دور میبوسیمتون


مام همینطور.
مامان فرشته
16 تیر 90 15:35
بهتر شدی گلم ؟


آره عزیزم بهترم .