ال آی ال آی ، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 19 روز سن داره
ائلمانائلمان، تا این لحظه: 5 سال و 5 ماه و 17 روز سن داره
الناالنا، تا این لحظه: 5 سال و 5 ماه و 17 روز سن داره

@برای دخترم ال آ ی جوووونم :-) :-)

ال آی سر کا رمیرود !!

سلام جیگر مامان ! دیروز تو اداره وپشت کامپیوتر مشغول کار اداری بودم  که دیدم با بابا جون وارد اتاقم شدید ! بابا جون آفش بود وقرار نبود سر کار بره ، به همین خاطر شما  دختر وبابا باهم بودین . اما تواداراه ی بابا اینا جلسه بود وبایستی ساعت 12 تو جلسه می بودند واسه همین هم  ساعت  11:45 بود که شما رو پیش من آورد . وقتی من رو دیدی خیلی ذوق کردی ، به طوریکه  توجه همکارم  رو جلب کردی . اولش یه چند دقیقه(شاید 2 دقیقه) رو مبل ساکت نشستی  وبا تعجب ای ور وا ون ور و آدما رو نیگاه میکردی  اما بعش خرابکاریات شروع شد. با هم رفتیم پشت کامپیوتر  واینقدر  دگمه های کیبورد رو زدی که کامپیوتر ارور...
12 خرداد 1390

حرکات ناشناخته ال آی برای ما بخش 1

نوشته شده توسط عمو میسا  بچه ها دوست داشتنی ترین موجوداتی هستند که وقتی در کنار آنها هستیم، احساس شادی و آرامش داریم. بازی کردن با کودکان شیرینی  خاص خودش را دارد. لحظه هایی که با آنها همراه هستیم، شادی ما هم بیشتر و بیشتر میشود.  خیلی وقتها ما به یک هوشیاری نیاز داریم تا متوجه کودکانمان باشیم، به خصوص حرکات با مزه و ناگهانی که انجام می دهند. خیلی وقتها به خیال اینکه این یک بچه است، حرکات کودکمان را نادیده می گیریم. شاید حرکت بامزه ای انجام دهد و موجبات شادی ما را فراهم کند اما پشت این صحنه ها و رویدادها چیزی پنهان است که اگر یک پدر و مادر خودش خوب  آموزش و رشد کرده باشد، آنوقت می تواند کمک بزرگی برای رشد کودک باشد....
1 خرداد 1390

باورم نمی شد !

ال آی جونم سلام . دوستای عزیزم که لطف می کنن وبه ال آی من سر می زنن،سلام . از همه دوستای مهربونم که بابت پست دیروز  با من همدردی کرده بودن هم تشکر می کنم . دیروز که تو اداره حا ل و روز خوبی نداشتم ، به خاط همین زود به خونه برگشتم .یعنی ساعت 12/30  من خونه بودم . علیرغم  عدم آمادگی روحی  برای رفتن به جشن تولد  اماده شدیم .از حمامکردن  دختر نازم بگیر تا... ابس خسته (روحی ) بودم .بعد از حمام  که میخواستم ال ای عزیزم رو بخوابونم .خودم هم خوابم برده بود. که یه هویی با صدایی بیدار شدم . اره ساعت 2 بود وبابا یی هم برگشته بودن . زود رفتم سراغش .در رابطه با ماشین سوال کردم . آخه همه می گفتن  د...
29 ارديبهشت 1390

روز ارتباطات !

مامان همه میگن شما(دختر ناز ومهربونم)  روابط عمومیت خیلی بالاست . آخه وقتی میریم بیرون باهمه زود جوش میخوری .البته باید دکترهارو فاکتور بگیریم . امروز  27 اردیبهشت ماه و روز ارتباطات وروابط عمومی هستش. من هم امروز رو بهانه کرده وبه همه ارتباطاتی ها وروابط عمومیهایی که از وب من بازدید می کنند ،این روز رو تبریک میگم. آخه من خودم  یه جورایی با روابط عمومیها سروکار دارم . آره خوشگل مامان من کارشناس روابط عمومی  فرهنگ وارشاد اسلامی ... هستم . البته خدمت دوستای گلم هم بگم که من فارغ التحصیل  رشته ارتباطات  از دانشگاه علامه طباطبایی  تهران هستم . یه کم هم حرفای قلمبه سلمبه بگم دیگه ً! "روابط عموم...
27 ارديبهشت 1390

بدون عنوان

خوشگلم !این لباست رو خاله عالمه برات بافته .البته  یه پاپوش خوشکلی هم داره که اینجا عکسش نیفتاده . ال آی جون اینجای مثلا سر سبز که نشستی  مربوط میشه به جاده جلفا -عید 90 ...
23 ارديبهشت 1390

تولد ....

سلللللللام دخمل خوشمل مامانی ! عسلم اومدم دوباره واست گزارش بدم . اصلا ،من که اینارو می نویسم ،شما خانم خانما حوصله خوندنش رو داری  یا نه؟ الله اعلم . ولی من به ایناش کاری ندارم  ومی نویسم ....بزن بریم . آره داشتم  میگفتم ، عشق مامان امروز تولد یه آدم خیلی مهم برای من ، عاشق برای شما، همراه وهمیار برای من ،و  مهربون وفداکار برای شما هست.   بنابراین روز قبلش  با هم ( من وشما و دختر خاله ندا ) با هم رفتیم بازار وکادوی بابا جون  رو گرفتیم .راستی واسه خودت هم عینک وبادکنک گرفتی!    هم خودمون  کیک تولدش رو پختیم  و یه تولد کوچولوی خودمونی  گرفتیم ...
15 ارديبهشت 1390