ال آی ال آی ، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 3 روز سن داره
ائلمانائلمان، تا این لحظه: 5 سال و 5 ماه و 1 روز سن داره
الناالنا، تا این لحظه: 5 سال و 5 ماه و 1 روز سن داره

@برای دخترم ال آ ی جوووونم :-) :-)

ال آی خوش تیپ....

نفسم امروز به خاطر شما مرخصی گرفتم تا پیشت باشم و بیشتر باهات باشم . .. بعد از صبحانه به بهانه کار بانکی از خونه رفتیم بیرون ... اینم ژست شما قبل از بیرون رفتن .. حالا هم که برگشتیم گیر دادی که نانای کنیم ...هههه وقتی تو خیابون دستم رو میگیری و باهم قدم میزنیم بی نهایت حس خوبی بهم دست میده و از ته دل به وجود نازنینت افتخار میکنم .. مامانی کلی دوستت داره ..عسلم ...
1 خرداد 1391

آستارا اردیبهشت 91

مثل همیشه میگم سلام ... تا همیشه در آرامش و سلامتی باشی ...   گلم 15 اردیبهشت تولد بابایی بود و خوشبختانه روز جمعه هم بود .. به خاطر همین رفتیم آستارا و پارک ساحلی صدف .. هوا هم خیلی عالی بود .. بنابراین رفتی تو دریا و کلی آب بازی و شن بازی کردی .. فرداش هم تو خونه کیک درست کردم و یه تولد سه تایی گرفتیم .. اواسط هفته پیش هم  رفتیم سرعین و "قهوه سویی "" .. اونجا که دیگه واقعاً بهت خیلی خیلی خوش گذشت .. مامانی اولین بار بود که باهم و دوتایی می رفتیم  آب درمانی .. کلی کیف کردیم .. اما از پس خسته بودی بلا فاصله تو ماشین خوابت بر د.. دیروز هم که روز زن بود ..چون تو و بابایی کیک دوست دارین بازم یک کیک ...
24 ارديبهشت 1391

برای مادرم...

 مادر، تو رفیع ترین داستان حیات منی. تو به من درس زندگی آموختی. تو چون پروانه سوختی و چون شمع گداختی و مهربانانه با سختی های من ساختی. مادر، ستاره ها نمایی از نگاه توست و مهتاب پرتویي از عطوفتت، و سپیده حکایتی از صداقتت. قلم از نگارش شُکوه تو ناتوان است و هزاران شعر در ستایش مدح تو اندک. مادر، اگر نمی توانم کوشش هایت را ارج نهم و محبت هایت را سپاس گزارم، پوزش بی کرانم را همراه با دسته گلی از هزاران تبریک، بپذیر. فروغ تو تا انتهای زمان جاوید و روزت تا پایان روزگار، مبارک باد. ...
22 ارديبهشت 1391

شماره معکوس تا تولد ال آی جونم .....

عسل مامان سلام . این واژه رو که برات استفاده می کنم چون واقعاً عسل شدی . اینقدر شیرین زبون شدی  که هرچی بوست کنم سیر نمیشم . اول از همه  سال نو رو به دختر نازم و دوستان  دنیای مجازیم تبریک میگم و امیدوارم سال خوب و خوش و مهمتر از همه همرا ه با  سلامتی و در کنار خانواده داشته باشین . ال آی نازم کمتر از یک هفته به  تولد دوسالگیت مونده و تصمیم دارم که برم خونه مامان بزرگ  و برات یه تولد مفصل بگیرم تا بهت خوش بگذره . برای عید رفتیم خونه بابا بزرگ ها (هم جلفا و هم پارس آباد) تو هردو شهر کلی بهت خوش گذشت . با بچه ها بخصوص مهدی و مهشید و مهنا و محمد ازی کردی! با عمو میسا هم کلی توپ بازی کردی و کلا بهت خوش گ...
5 فروردين 1391

من و دخترم !

سلام به دختر ناز و مهربونم . و سلام به دوستانم که هر وقت اومدین با پست تکراری و قدیمی مواجه شدین (ببخشین ) مامان من رو ببخش / خیلی وقته که برات ننوشتم . سه ماهه آخر سال همیشه یه جوریه . هم کار تو خونه زیاد میشه و هم تراکم کار اداری سر سام آوره !!! اما حالا که پیشتم  خونه تکونیم تموم شده . .باید بگم که خیلی دختر ناز ی بودی در طی این چند روز  که کارم تو خونه زیاد بود اما شما  کلی ذوق زده شده بود ی. واما اندراحوالات من و ال آی جونم : 1* هنوز 22 ماهت تموم نشده بود یعنی حدود 27 دیماه بود  که تصمیم کبری گرفتم تا از شیرت بگیرم . خیلی اذیتم میکردی و غذا هم کم میخوردی . دو هفته خیلی اذیت شدیم . برگشتن به خونه(از...
18 اسفند 1390

ال ای جون با تیپ ورزشی !!

بازم مثل همیشه با یه سلام گرم اومدم تا از اتفاقات این چند روز و بیشتر از شیرین زبونیات بگم. شب یلدا رو رفتیم شهرستان و پیش ننی و خاله ها و دای ها . خیلی خیلی بهمون خوش گذشت . بخصوص اینکه سه ماه بود که نرفته بودیم و همگی دلشون برات و برامون یه ذره شده بود. بعد دوسه روز برگشتیم خونه . اما تا حالا هم صدای خروس در میاری و هروقت ازت می پرسیم جوجو چی می  گفت : میگی دو دو لو دو ووووووووووووووووووو واما لغتنامه ای لا : اسمت چیه :ای لا خروس چی میگه : دو دو لو دو ووووووووووووووووووو آبا چی میگه : قیلیم منظورت قیزیم (دخترم) بابایی : بابالی /خودکار : لولو / ایناهاش : اینا /اوناهاش : اونا/ دا : کلاه/ اوتاد : افتاد / الس...
12 دی 1390