مامان حالش خوب نیست !!!!
سلام عزیز دل مامانی !
دیروز تو اداره حالم بد شد . اولش سرم درد میکرد .. اما بعدش حالت تهوع هم سراغم اومد ....
ساعت 13 بود که از مدیر اجازه گرفته و به بابایی زنگ زدم ...بلافاصله رفتیم درمانگاه ...
سرم وصل کردن (چون فشارم 7 بود ) ، بعد برگشتیم خونه ... بابایی رفت دنبال شما که از مهد کودک بیاردت.
زیر سرم خوابم برده بود و به خاطر جریان سرم سرد رد رگهایم از سرما به خود می لرزیدم .
وقتی اومدی و من رو با اون وضع تو خونه دیدی .. یه حالت خاصی داشتی .یه جوری ذوق زده شدی بودی ... بعضی وقتا هم جای سرم رو بوس می کردی و دلداری میدادی که "الان خوب میشی باشه "..آی مامانی قربون اون دل مهربونت بره ..اما بعدش عادی شد و از سرو کولم بالا می رفتی.
ساعت 4 تو مهد کودک شما جلسه بود و می بایست میرفتم اونجا.
فک میکردم حالم خوب شده .. اما یک ضعف عمومی خاصی به سراغم اومده .بود.. هرچه قدر گفتم با هم برین پارک ازمن جدا نشدی ... پیش بابایی نموندی.. والبته وقتی به طرف مهد هم رفتیم گریه کردی ...
بالاخره رفتیم تو و بعد از دقایقی خوابت برد .
بعد از یه ساعت اجازه خواستم تا جلسه رو ترک کنم .چون حس خوبی نداشتم .
وقتی رفتم تو ماشین بابایی بیدار شدی و تا رسیدیم خونه .. همش گریه و زاری کردی که چرا پارک نرفتیم .. آخه فدات شم هم خدارو میخوای هم خرمارو ...
چون بابایی شیفت شب بود بایستی می رفت سر کار ... بنابراین ایشون نیم ساعت بعد تشریف بردن ...
همچنان حام خوب نیست و گریه ها و بهانه گیری های شما تمومی نداره ..میگی من رو ببر پارک . موز میخوام /سوپ میخوام / سیب میخوام / کباب میخوام / آش میخوام /
برات جوجه کباب درست کردم ... اولش بهانه گیری .. اما در نهایت نوش جان کردی و....همچنان خونمون باب میلم نیست و دوست دارم مرتب ترش کنم .. آخه از پریروز تو ذهنمه ولی شرایط فراهم نیست .
علیرغم اینکه حالم مساعد نیست یه سری از کارهای ضروری تر رو انجام میدم .
شمام دختر گلم ساعت 20/30 خوابیدی .. منم خسته بودم .. وسعی کردم همون ساعت بخوابم .
ساعت 11(22) به خاطر اذیت جای نیش پشه ها با گریه بیدار شدی ...برات شیر آوردم .. بردمت wcوبه پاهات هم پماد زدم ...از اون موقع روی دلم سنگین بود و نمی تونستم بخوابم .
الان ساعت 1/50 نصفه شبه ....با حالت تهوع بیدار شدم ... البته همچین هم نتونسته بودم بخوابم ...و متاسفانه بالا آوردم .
بدتر از همه خوابم هم پریده .....
حالا ببینم فردا چی میشه ...