ال آی ال آی ، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 4 روز سن داره
ائلمانائلمان، تا این لحظه: 5 سال و 5 ماه و 2 روز سن داره
الناالنا، تا این لحظه: 5 سال و 5 ماه و 2 روز سن داره

@برای دخترم ال آ ی جوووونم :-) :-)

بازم یه اتفاق بد !

1391/7/17 9:42
نویسنده : مامان ال آی
495 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

دیدی مامان تا دیروز از شیرین زبونیات   گفتم ... چند ساعت بعدش حالم گرفته شد .

دیگه داره باورم میشه که دنیای مجازی هم از  چشم شور در امان نیست .

البته ضمن پوزش از دوست جونام .. امیدوارم  این حرفی که گفتم ف شما دوستای عزیز وبلاگیم به دل نگیرین ..

نمیدونم شاید تلقین کردم .

دیروز روز جهانی کودک بود . بعد از ناهار به بابایی گفتم که بریم بیرون و میخوام واسه دختر گلم و طاها پسرعمه ی ال آی  کادوی روز کودک بگیریم .

ساعت 15/30 بود که میخواستیم آماده بشیم . بهت اصرار می کردم که شلوا ت رو بپوشی .

در همون لحظه بود که یه بار دیگه بی لیاقتی خودم رو ثابت کردم .

بعضی وقتا  فک میکنم ... مادر شدن  از سرم هم زیادیه .

از دست کوچولوی ظریفت گرفته بودم .. اما یه هو خودت رو  کشیدی عقب . و با در رفتن استخوانهای ظریفت دل بی تاب من رو ریش ریش شد.

بلافاصله گریه کردی و من متوجه شدم که چه بلایی سرمون اومد .

بابایی رو صدا کردم . سوار ماشین شده و بردیم پیش یه خانوم که در این مورد کار بلده .

از بس گریه کرده بودی ، خسته شدی و خوابیدی .

رسیدم خونه اون خانم .. که خدا خیرش بده ..واینجور آدما به نظر من وجودشون نعمتیه .

خیلی بی تابی می کردی . و با سوز گریه می کردی و هی می گفتی مامانی ....

بالاخره صدای جا افتادن مچ دستت رو شنیدم و در جا گریه ات قطع شد .

خیلی ناراحت شدم و از اینکه نتونستم مواظبت باشم و بی احتیاطی کردم از دست خودم عصبانیم. ولی باز خداروشکر می کنم که زود خوب شد ی.

موقع برگشت خوابیده بودی .. ومنم از فرصت استفاده کردم و طبق دستور اون خانوم خمیر (ترکیبی از زرده تخم مرغ ، زردچوبه و آرد) درست کردم و دور مچ دستت گذاشتم .

دو ساعت خوابیدی و وقتی بیدار شدی سرحال بودی .

ببخش مامان جونو.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامان پریسا
17 مهر 91 10:53
سلام ال آی جونم. روز جهانی کودک مبارک.

عجب کادویی مامانی به دخملی داد

مامانی . اشکال نداره از این اتفاقات برای هر مامان و نی نی پیش میاد.

شما مرتب بایاد خدا برای سلامتی ال آی جون صدقه بدید. اشالله دیگه مشکلی پیش نمیاد.


مامان پریسا
17 مهر 91 10:54
راستی شما هم با افتخار به جمع دوستای گل ما پیوستید. ایشالله بتونم دوست خوبی باشم.
مامان اسرا و اسما
20 مهر 91 6:56
آبجی جونم شما کی میخوای بچه داری یاد بگیری من نمیدونم
سارا مامان رزا
23 مهر 91 11:37
خدا بد نده پارلا جون . بیخبر بودم.

ایشاللاا که الان بهتره

اسپند دود کن براش


ممنون عزیزم
ال ای سفیدبرفی
25 اردیبهشت 92 20:37
بله مام ساکن تبریزیم .نصف راه.مابه خاطر شغل همسرم هشت سال زنجان زندگی کردیم البته همسرم هم تبریزیه .اسم ال ای رو هفت هشت سال پیش زنجان شنیده بودم وبرام خیلی جالب وجذاب بود از اون موقع اسم بولوتوثم رو گذاشته بودم ال ای .همه اش از خدامی خواستم یه دختر بده بهمون اسمشوبذارم ال ای وخدااین درخواست مارواجابت کرد .دیگه دغدغه ی پیداکردن اسمونداشتم از همون روز اول وقتی میخواستیم درموردش حرف بزنیم میگفتیم ال ای مثلا صدای قلب ال ای روشنیدمو...البته به پای ال ای شمانمی رسه خداحفظش کنه .من وخواهرم دوقلوهستیم بچه هامونم پنج روز اختاتف سنی دارن خوشحال میشم به وبلاگ اونم سر بزنین .ارمیا مسافرکوچولو